جايگاه و نقش فرهنگ «وقف» در حمايت از پژوهش و پژوهشگران

وقف از جمله موضوعاتي است كه به رغم ظرفيت وسيع آن در شمول مباحث كاربردي اقتصادي، علمي، پژوهشي و اجتماعي، كمتر مورد تحقيق پژوهشگران قرار گرفته است و جز اندكي در بعد فقهي، در ديگر ابعاد آن، تحقيقات جامع علمي صورت نگرفته است. شكوفايي تمدن عظيم اسلامي در گذشته مرهون تلاشهايي بوده است كه وقوع دوبارة آن امري ممكن است . آنچه تمدن اسلامي را از تمدنهاي ديگر تاريخ ممتاز مي سازد ، تحول و توسعه اي همه جانبه در اركان اجتماعات بشري است بي آنكه دين و دينداري به عنوان مقوله اي در تزاحم با آن باشد. نه تنها دين در تمدن اسلامي هيچ تزاحمي با توسعه و تعالي دانش و هنر و تفكر نداشته است بل مبناي تمامي حركتهاي فكري و علمي و توسعه عدالت و رفاه ، بوده است.

ادامه نوشته

سنت وقف در ايران باستان

  *بيـا تـا جهان را بـه بـد نسـپريم       به كوشش همه دست نيكي برييم

 *نبـاشـد همي نيـك و بـد پايـدار        همان بـه كـه نيـكي بـود يـادگار

*همان گنج و دينــار و كاخ بلنــد        نخواهـد بـدن مر تـو را سـودمند


 شناخت فرهنگ هر ملت ، براي مردم آن مرز و بوم ، در حقيقت نوعي خودشناسي و آگاهي به منابع فرهنگي و ريشـه هاي هستي و موجوديت و شناسنامه آن قوم و ملت محسـوب مىشـود . براي ما ايرانيان كه خوشبـختانه وارث فرهنگي بسـيار غني و سـرشار ، چه از عهد باسـتان و قبل از اسـلام و چه بعد از ظهور دين پربركت اسـلام هستيم ، شناخت و آگاهي از مدنيت و فرهنگ ، ضروري و واجب است .
 شـناسـانيدن ايران و جلوه هاي گوناگون عناصـر باارزش تاريخ و تمدن ايراني به مردم و آگاه سـاختن آنان از ويژگىهاي ظريف و عشـق به زيبايى و روش ها و سـنت هاي نيك اجتماعي ، از جمله مهم ترين وظايفي اسـت كه ايران دوستان و پژوهشگران و اهل قلم و مربيان و معلمان برعهده دارند .
 يكي از سـنت ها و خصلت هاي پسنـديده مردم ايـران ، نيـكي و نيـكوكاري و كمك به همنوع بوده است و ايرانيان همواره دسـتگيري از محرومان و مستمندان جامعه را جزء وظايف ملي و مذهبي خود مىدانسته اند . يكي از راه هاي استمرار نيكوكاري و كمك به همنوع ، سنت حسنه وقف است كه شخص واقف با وقف اموال و املاك خود ، براي امور خيريه و عام المنفعه درآمد آن موقوفات را به امور خيريه اختصـاص مىدهد و مادام كه آن موقوفه يا موقوفات باقي است ، متوليان و متصديان امر وقف موظف به اجراي نيات خير واقف هسـتند . در هر دين الهي ، داد و دهش و خير و خيرات و نيـكوكاري از وظايف عمده پيـروان آن دين به شـمار مىرود و پيامبران الهي براين مطلب تاكيد فراواني فرموده اند .
 ايرانيان باستان پيروآيين يكتاپرستي زرتشت بوده اند و دركتاب مذهبي آنان يعني« اوستا» در بخش گات ها چنين آمده است :“ اوشتا اهمايي يهمايي اوشتا كمهايي چيت و ئس خشيانس مزدا و دايات اهورو .”
  اهورامزدا ، پروردگار يكتا و دانايي كه فرمانرواي مطلق است چنين مقرر فرموده است : خوشبختي از آن كسي است كه ديگران را خوشبخت سازد .
 و در جاي ديگر اوستا آمده است كه :“ خشترمچا اهورايي آييم درگو بيوددت و استارم .”

« اهورامزدا از كسي خوشنود است كه بينوايان را دستگيري كند»

ادامه نوشته

نقش فرهنگ «وقف » در شكوفایی علم و دانش در تمدن اسلامی

  احياي مجدد فرهنگ و تمدن اسلامي و عناصر تشكيل دهنده آن و تبادل نظر پيرامون اين مهم جايگاه ويژه اي را در وضعيت فعلي مسلمانان و جهان معاصر به خود اختصاص داده است.بدون شك يكي از عوامل مهم شكوفايي فرهنگ و تمدن اسلامي تجلي روحيه انفاق، ايثار، فداكاري و نيكوكاري در قالب سنت وقف بوده است.سنت حسنه «وقف» كه مصداق بارزي از آيه شريفه «....... و الباقيات و الصالحات خير عند ربك...» مي باشد بعنوان رهنمودي انسان ساز وفرهنگ مترقي در مجموعه احكام و تعاليم اسلامي به شمار مي‌رود كه آثار اخلاقي و فرهنگي و علمي و اقتصادي بيشماري را در توسعه اجتماعي داشته است و امروز هم مي تواند بعنوان يكي از عناصر فعال و زمينه ساز براي مشاركت آحاد جامعه در توسعه علمي كشور مورد توجه قرار گيرد.حمايت از دانشمندان و جويندگان علم، به وجود آمدن مراكز بزرگ علمي از دارالعلم ها و دارالخزانه و بيت الحكمه ها و بيمارستانها و دانشگاه ها، در پوشش نهادهاي بزرگ وقف اسباب اين مهم را فراهم كرد و افقان و متوليان خداجوي يا تحقيق و پژوهش و نگارش و ترجمه همه گمارند و با سفر به دور ترين نقاط عالم به داد و ستد علمي با فرزانگان روزگار بپردازند.مدارس، كتابخانه‌ها، بيمارستانها، و درمانگاها و رصدخانه‌هاي بسياري نظير مجتمع عظيم علمي آموزشي ربع رشيدي تبريز، رصد خانه مراغه، نظاميه ها ... را در دنياي اسلام مي توان برشمرد كه هزينه هاي آنها از راه وقف تأمين مي شده است. وقف ، پشتوانة پايان ناپذيري بود كه مي توانست در هر شرايطي اين مراكز پا برجا نگاه دارد تا كار تعليم و تربيت بر زمين نماند.اكثر مورخين و محققين به نقش موقوفات اسلام در توسعه علم دانش اشاره نموده‌اند به عنوان نمونه نظر دانشمند مورخ، ابن خلدون (732 ـ 808 هـ.ق) در اين باره چنين است: «نمي دانم خداوند چه عنايتي به مشرق مبذول فرموده است، ولي گمان مي كند رواج بازار دانش و پيوستگي سند تعليم در دانشها و ديگر صنايع ضروري و كمالي در آن سرزمين به سبب فراواني عمران و ترقي حضارت (تمدن و شهرنشيني ) و كمك كردن به طالبان دانش از راه وظايف و مقرري هائي كه از اوقاف براي آنان معين مي شود، و در نتيجه توسعه يافتن اوقاف موجبات رفاه طالبان علم فراهم مي آيد.

ادامه نوشته